وقايع سالهاي 81-87 در رابطه با هجوم كوچي هاي مسلح

منبع: behsoodpress.com

نكته ایکه  كه فوق العاده قابل اهميت است اینستكه گزارش ذيل توسط  استاد ناصري  تنظيم شده وبرای مطالعه عموم قرار داده ميشود. ايشان در تمام مراحل به عنوان يكي از نماينده گان ولسوالي مركز بهسود جهت پي گيري و حل موضوع معظل كوچي هاي مسلح و مردم ده نشين حضور عملي داشته و كاملاً گزارش مستند ميباشد:

1-درتاريخ 13/4/81 كوچي هاي مسلح در منطقه " قل با نمك " شب هنگام حمله نموده و تعداد از اموال و مواشي قمردم ساكن منطقه را به غارت برده و ازجمله خانم شخصي به نام محمد را که  از همان منطقه و از توابع ولسوالي مركز بهسود ميباشد در پشت دروازه خانه اش  با مرمي پيكاه به قتل رسانده اند ( نام آن خواهر عبارت از صنوبر بنت علي جمعه ) ميباشد.

2-در تاريخ22/4/82 كوچي ها بر منطقه "تيزك" از توابع ولسوالي حصه اول بهسود حمله مسلحانه با هدف به غارت بردن اموال و چراندن كشت و زراعت مردم منطقه صورت داده اند كه آن موضوع منجر به قتل رسیدن يك نفر دهقان  مظلوم به نام " محرابعلي " گرديد. و تعدادی از مواشي مردم را كه کوچیان  ميخواستند  به " وردك" انتقال دهند با مقاومت و پايداري چهار شبانه روز مردم تيزك ناكام ماند. در آن زمان مردم محل به دولت وقت شكايت برده ولي با كمال تاسف موضوع پيگري نگرديد و كوچي هاي مسلح با آرامش خاطر از معبر همیشگی شان ( راه اکمالاتی کوچیان ) یعنی  "دره وردك" عقب نشيني كرده و منطقه را ترك گفتند.

3-در تاريخ 28/4/83 كوچي هاي مسلح از مسير "دشت گوله"  و "كاريز جامي"  و "كوتل نوبت آب"  بر منطقه "كجاب عليا"  با هدف به غارت بردن اموال وچراندن كشت و زراعت مردم توسط مواشی شان ، تجاوز مسلحانه را آغاز كرده كه آن تجاوز منجر به قتل " محمد جواد ولد غلام علي ولديت علي احمد گرديد "  و حدود 700 سير "تخم رو " زمين هاي مزروعي " آبي كار" و "للمي كار"  بطور كامل از بين رفت.

بعداً مردم " كجاب علیا " و " کجاب سفلی " در ولایت میدان وردک عرض حال نمودند که والی وقت بنام " قاضی دلیلی "  همراه معاون ايشان آقاي " سید بصير "  به شمول چهار نفر وزاري مشاور رئيس جمهوري در امورات مختلف ( 1- حجت الاسلام نادرعلي مهدوي 2- آقاي عرفاني از يكاولنگ 3- علم راسخ از قوم ازبك 4- شاهزاده مسعور از قوم پشتون ) بعنوان هيئت دولت وارد منطقه گرديد. بعد از توقف يك شبانه روزي در محل و چشم ديد خسارات وارده بر مردم هيئت به ميدان شهر  برگشته  و در آن زمان  هيئت  بجز مبلغ 50  هزار افغانی كه براي خانواده شهيد محمد جواد پرداخت نمود ديگر هيچ گونه  کار موثر دیگری  را انجام ندادند.

 يكي از خواستهای مردم محل و خانواده شهيد ، پيگري قتل محمد جواد و به چنگ عدالت سپردن قاتل و يا قاتلان او بود كه با كمال تاسف از طرف مسولين حكومتي ترتيب اثر داده نشد.

 استدلالی را كه والي وقت ( قاضي دليل )  در مقر ولايت ودر دفترش کارش  بكار ميبرد  و من دقيقاً يادم است که   تعبير خاص او  اين بود : اي برار !  من هم والي هستم وهم قاضي ! اين  آدم در مغلوبه جنگي كشته شده و قاتل مشخص نيست ولذا خون ندارد!

بايد علاوه نمود که  سه نفر از  "كجاب سفلي"  در آن حادثه زخمي گرديدند :  1- غلام علي از قوم جمعلي 2- قاسم بخش بچه خدابخش از قوم تومان  3- عباس از قوم والي ده از دشت لادو .

حوادث تلخی كه بواسطه حضور و هجوم مسلحانه كوچي بر مردم بهسود تحميل گرديده به اين جا ختم نميگردد. بلكه در تاريخ 3/5/84 باز كوچي ها حادثه خلق كرده ذيلاً از نظر تان میگذرد.

در تاريخ  فوق كه دقيقاً روز پنجشنبه بود كوچي هاي مسلح در منطقه "كجاب سفلي" از توابع ولسوالي مركز بهسود زمين هاي زراعتي  آبي كار " قل حسن داد"  كه از مربوطات قريه "جمعلي"  ميباشد با آوردن حدود هزار رأس گوسفند و بيش از سه صد عدد شتر بالاي كشت و زراعت مردم جنگ را آغاز کردند  كه دقيقاً دو شبانه روز بطول انجامید و سرانجام يك  دهقان از منطقه فوق  بنام محمد امين مراد علي ولديت مرحوم جعغر علي با اسلحه گرم توسط کوچیان  به قتل رسانید.

در تاريخ 5/5/84 به علت شكايت بزرگان " کجاب"  عنواني وزارت داخله وقت و والي ولايت ميدان – وردك ، هيئتی از جانب ولايت به منطقه اعزام گرديد كه در تركيب هيئت چند تن از بزرگان محل ( از جمله خوانين خان فرزند حاجي محسن مرحوم از قوم "دامرده خانه سلطان"  و حاجي عالم فرزند مرحوم حاجي چمن از قوم "خودري" ) هم شامل بود.

در روز دوم ورود  هيئت در منطقه ،  اعضاي هيئت از محل به قتل رسیدن  محمد امين و هم چنين  از مناطق آسيب ديده از قبيل " قل حسن- سر غوجورك- "  و " پاي دولدول"  را باز ديد كرده و چشم ديد خويش را ياد داشت نموده و براي مردم محل قول دادند كه حتماً موضوع را در قدم اول براي مقامات بالاگزارش داده  و مورد پيگيري قرار خواهند نمود ، اما بعد از ورود آنان به ولايت ميدان – وردك و كابل ،  مثل هميشه قولهایشان تابه امروز به بوته نسيان و فراموشي سپرده شد.

نكته ای كه نبايد فراموش گردد عبارت از اینستكه در سال  1384 قبل از ورود كوچي ها هيئتی از طرف دولت با شموليت چهار تن از وزارء مشاور ( از قبيل آقايان نادر علي مهدوي ، عرفاني يكاولنگي ، علم راسخ ازقوم ازبک و شاهزاده مسعود از قوم پشتون )  وارد مناطق هزاره جات گرديده و بعد از بررسي و ارزيابي نتيجه كارشان را براي دولت  مبني بر دو پيشنهاد ارایه  نمودند :

     يكي اينكه هزاره جات فعلي ظرفيت حضور كوچي هاي را با موجودیت  مردم ده نشين ندارد و اگر كوچي ها وارد مناطق هزاره جات گردد قطعاً تنش و بحران بوجود مي آيد .

     دوم اینکه  دولت مطابق با ماده 14 قانون اساسي بايد موضوع اسكان كوچي ها را در دستور كارش قرار دهد.

 با كمال تاسف كه به پيشنهاد كميسيون تعيين شده حكومت ترتيب اثر نداده شد  و سرانجام كوچي هاي مسلح با زور اسلحه داخل قلمرو بهسود از مسير " وردك و دشت گوله " گرديدند كه منجر به قتل محمد امين در " قل حسن "  شد.

در تاريخ 12/3/85 كوچي هاي مسلح مثل سالهاي قبل تمام زمين هاي مزروعي ، اعم از آبي كار و للمي كار سر تاسر كجاب ، از اول تا به آخر( در بخش هاي جنوبي ) را زير پا كرده و در اثر آن تعداد 42 نفر بزرگان و محاسن سفيدان حصه اول و دوم بهسود عنواني وزارت داخله ( آقاي زرار مقبل ) ضمن ديدار با او ،  عريضه ای  را در زمينه به مقامات ذيربط وزارت داخله تحويل و خوا ستار اعزام هيئت از دولت به منطقه " دايميرداد بالا"  و "كجاب مركز بهسود"  گرديدند.

سرانجام با تمام كار شكني هایی  كه از طرف والي  ولايت ميدان (جبار نعيمي) صورت ميگرفت هيئت با يك هفته تاخير وارد منطقه شد.

 بعد از بحث و گفتگو همراه دو طرف قضيه ،  كوچي ها قبول نمودند كه در بهسود حقی بنام "ميل"  ندارند و تقاضا كردند تااينكه در همان سال به طور موقت در دشت گوله توقف و به شكل موقت از "كاريز جامي" آب بخورند و فيصله خط با قرار فوق فيمابين نماينده گان دو طرف با نظارت اعضاي هيئت اعزامي دولت در " سفيد بولاق "  به امضا رسيد.

از طرف كوچي ها به علاوه 12 نفر نماينده مشخص ، بچه نعيم خان كوچي بنام حيدر خان كه عضو ولسی جرگه از طرف كوچي ها ميباشد و هم چنين يك نفر ديگر بنام حاجي علم گل كه نماينده كوچي ها در ولسي جرگه است فيصله خط را امضا نموده اند .

از طرف مردم هزاره افراد ذيل فیصله خط را امضا نمودند : 1- غلام حسين ناصري 2- حاجي عالم از قوم خودري 3- حاجي رمضان از قوم قلندر 4- خوانين خان سلطاني از قوم "دامرده خانه سلطان" 5.  آقاي اميني از كجاب عليا  6 - آقای فهیمی  از قوم راموز و و كيل شوراي ولايتی از طرف مردم بهسود در ولايت ميدان .

  متن آن فیصله خط  بالفعل در دست ميباشد و به مقامات ذيربط حكومتي هم تحويل داده شده است .

وقتي هيئت به كابل برگشت دو روز بعد با استفاده از فرصت  پیش آمده ، کوچي ها فيصله را نقض  نموده و با زور اسلحه و با همكاري ولسوال فهیمی  (ولسوال مرکز بهسود ) وارد دشت " لادو پيتاپ " شدند  و  جنگ مسلحانه را برعلیه مردم خارقل  سازمان دهي كرده و در آن جنگ بچه حاجي " آلمز " از  منطقه "سنگ خارقل " مجروح گردید.

 دفعه دوم ، هيئت دولتي دیگری به سرپرستي آقاي " سباوون "  در محل رفته و منازغه با اخراج كوچي ها از دشت " لادو" پايان يافت.

 منازعه وفجایع سال 1386 :

درتاریخ  27/3/86 ،  اين بار كوچي ها به طور مستقيم داخل دشت لادو شده  و با تکیه  برنیروي اسلحه ، آنچه كه در پيش رويشان  برابر ميشد تهديد نموده وعملا جنگ را آغازنمودند که متاسفانه درماه  چهارم سال مذکور يك نفر از " سري قل پنجي "  را به نام عليجان به قتل رساندند  و تمام اموال مردم " قپوني بالا و پائين"  و" قل خارقل "  را به غارت بردند .  كوچي ها مسلح از مسير" سري تاله " به طرف حصه اول بهسود  پيش روي نموده و در حصه اول 20 نفر ديگر را هم به شمول روحانی منطقه " شهر نیرو " را ( آقای حجت الاسلام والمسلمين محمدي ) با اسلحه هاي گرم به قتل رساندند . در آن سال ،  فاجعه ضد انساني در ابعاد مختلف مالي و جاني به شكلی اتفاق افتاد كه در تاريخ هاي گذشته ،  چنین فاجعه ای توسط کوچیان درهزاره جات كمتر صورت گرفته بود.

 سرانجام در تاريخ 27/5/1386 كوچیان  از مسير جوكار از بهسود خارج شدند.



منازعه وفجایع سال 1387 :

فاجعه وحادثه غم انگيز هجوم كوچي هاي مسلح در بهسود به تاريخ 26/3/87 به شرح ذيل است.

در قدم اول فراموش نگردد در پشت پرده ، دولت افغانستان براي كوچي ها قول ميدهد که ايندفعه با كمك اردوي ملي و پوليس ملي شما ميتوانيد به طرف ورس و پنجاب برويد.  اين جمله را حضرت صبغت الله مجددي در جمع  نماينده گان مردم هزاره در تاريخ 14/2/87 اظهار داشت كه دولت در مسير راه امنيت كوچي ها را با همكاري اردوي ملي و پوليس ملي تامين ميكند تا كدام مشكل پيش نيايد.

در تاريخ 26،27و28  حمل سال 87 نماينده گان ولسوالي های نه گانه  هزاره جات در دفتر يوناما همراه كوچي ها به طور"غير مستقيم" مذاكره نمودند اما مذاكره در آخرين دقايق خويش منجر به شكست شد به دو دليل :

     اول اينكه 24 موردی را  كه دفتر يوناما با مشوره سباوون به عنوان ماده هاي تفاهم نامه في ما بين كوچي ها و نماينده هاي ولسوالي هاي هزاره جات در پيش خود تنظيم نموده بود غیرعادلانه تهیه شده بود زیرا  در ماده 23 آمده بود كه كوچي ها ميتوانند اسلحه با خود حمل نمايد اما مردم هزاره شامل حمل اسلحه نميگردد.
      دوم اینكه  در تاريخ 12/1/87 كميسيون مشترکی از نماينده گان ولسوالي هاي هزاره جات دركابل تظاهراتی مسالمت آميز را سازمان دهي نمودند كه بیش از دوزاده هزار نفر در آن شركت نموده بودند و تا پيش دفتر ملل متحد در" چهار راهی زنبق"  ادامه داشت و در قطعنامه پاياني ، يكي از ماده هايش  دائر نمودن جلسه مذاکره بین دوطرف  به طور " مستقيم  " و  با نظارت دفتر یوناما بود ولی چنانکه  كه قبلاً شرح آن ذكر شد  مذاکره فیمابین بصورت "غیرمستقیم" برگزار شده بود .

 یاد آور میشوم که  در زمانيكه ما ،  از طرف مردم ، در دفتر نماينده گي ملل متحد مصروف مذاكره به شكل غير مستقيم بوديم ، با وجود اينكه براي يوناما تذكر داده شده بود وشرط گذاشته شده بود كه تا وقتي سر نوشت مذاكره به پايان نرسيده و معلوم نگرديده ، دولت بايد از ورود كوچي هاي در هزاره جات جلوگيري كند ، کوچیها به آن شرط توجه نكرده و با سوء استفاده از فرصت بوجود آمده ، صدها خانواده کوچی  به شكل مسلح وارد "دشت بيني كمر سيا ريگ " و  "دشت گوله "  در بهسود شدند.

 بنابر اين تا تاريخ 20/3/87 حدود هجده صد خانوار در قالب 19 "خيل"  ازطوایف کوچی ، سر تا سر جنوب كجاب را از تيزك و دايميرداد  تا آخر كجاب را به شمول تمام دشت گوله و " آوپاي و دايميرداد بالا "  را اشغال كردند و به زور اسلحه مردم مناطق نامبرده را هر روز  تهديد می نمودند.

 در تاريخ 14/3/87 چند نفر مسلح از كوچي ها در " قلعه نو"  و  "خانه ملا پائين"  از اهالي ، چاي و نان طلب ميكنند بعد از آوردن چاي و نان گرم يكي از كوچي ها پياله چاي را از زمين بالا نموده براي برادر " استاد عوض" ميگويد : هزاره گي ! اگر خون شما مردم را مثل اين پياله چاي نخوردم دل من يخ نمي كند !

در تاريخ 16/3/87 در جريان خوراندن ريشقه وزمین گندم مردم  در  " قل حسن " يك دانه گوسفند كوچي "چمبه " كرده و پاره ميشود ، کوچیان لاشه گوسفند را در "قلعه پخته آورده"  و زنان واطفال مردم را با سلاح تهديد كرده وگفته بودند که چهل مسلح برسرشما آورده وتا قیمت گوسفند را به زور ازشما نگیرم شما را آرام نخواهم گذاشت !

 در تاريخ 23/2/87 در قريه  "سر توپ طربلاق"  سگ قريه را 16 نفر كوچي هاي مسلح در اطراف قريه محاصره كرده بيست تا مرمي به او زده و كشته بودند اين حادثه خود شاهدی بر کینه وجنگ افروزی است زیرا ضرب المثلی استکه میگویند : اگر ميخواهي صاحب سگ را بترسانی سگ او را بكش .

 كوچي ها ي مسلح چون از اول سال دنبال جنگ بودند ( به خصوص اينكه در پشت پرده ، بخش هايي از حكومت قول حمايت از آنان را با اعزام اردوي ملي و پوليس ملي داده بودند)  لذا تا تاريخ 25/3/87 کوچیها  مردم را از منطقه تيزك گرفته تا آخر كجاب در موارد متعدد و با بهانه هاي مختلف مورد تهديد مسلحانه قرار داده بودند.

 در تاريخ 26/3/87 ، روز يكشنبه ، كوچي ها با برنامه از پيش طرح شده بر " كجاب سفلي "  از سه محور حملات نظامي خود را آغاز نمودند: 1- سرقول غوجورك 2- كوه هاي اسپ مرده 3- بند ناهور قُبّه

  مركز و هدف اصلي حمله  قتل و دست گيري غلام حسين ناصري و همراهان ايشان بود. جنگ راس ساعت 20/6 دقيقه اول صبح آغاز شد.

  در اين جنگ كه تقريباً يك شبانه روز به طول انجاميد كوچي ها از پیكا ، توپ 82، راكت و اسلحه هاي مختلف النوع خفيفه  استفاده كردند.

کوچیها از بالا سركجاب ، منطقه  "گيروي روزي" را مورد حمله قرار داده و محمد هاشم را همراه پنج نفر ديگر كه از جمله دو شاگرد مكتب و يك محاصن سفید 80 ساله ومریض ، در آن جمع قرار  داشت ، به قتل رساندند.

 در منطقه "مير هزار" نیز ، فردی  به نام رحمن توسط کوچیها بقتل رسید .

در "كجاب سفلي "  قريه "شيخ قلعه عرب " دونفر بنام  ناصري و محمد رضا  توسط کوچیها زخمی شدند .

 در منطقه "دهن با نمك" یک رهگذر 76 ساله بنام سلیمان ویک دختر 12 ساله بنام فاطمه بامرمیهای " كوپلي "  توسط کوچیها به قتل رسیدند .

 در تاريخ 5/4/87 كوچي هاي مسلح مدرسه  مرحوم آيت الله واعظ را آتش زدند كه قرآن و تعدادی از كتاب هاي ديني سوخته وازبین رفتند.

 اين موضوع در شرايطي اتفاق افتاد كه هيئت اعزامي دولت ، آتش بس بين مردم و كوچي ها برقرار نموده  بود وخود هیئت نیز در منطقه موجود بود ، اردوي ملي و پوليس ملي نیز (كه در ظاهر نقش خط حائل را بازي مينمود) هم در منطقه حاضر بود .

 در تاريخ 9/4/87 كوچي هاي مسلح در سايه اردوي ملي با سوء استفاده از مسئله آتش بس بر سنگر دفاعي مردم "دايميرداد بالا" حمله كردند و بعد از هجده ساعت مقاومت جانانه مردم  ، كوچي ها موفق به پيش روي در داخل منطقه  "سوكلي "  شدند و در آن جا فردی بنام حاجي محمد علي را به قتل رساندند.

 در تاريخ 4/5/87 كوچي هاي مسلح در "دايمرداد پائين" پنج نفر غير مسلح را( كه در جمع آن ها ، داكتر محمد قرار داشت) بدون كدام جرم در حضور نيروي های امنيتي ولسوالي " كوتوب" با اسلحه گرم به قتل رساندند، 182 خانه را آتش زدند و تمام اموال و دارائي مردم را به غارت بردند.

 فجایع دشت کوتوب درصورتی رخ داد ه بود که ولسوال كوتوب براي مردم "دايميرداد پائين" تعهد كرده بود كه كوچي ها به آنها هيچ كار ندارند ، و تعهد سپرده بود و گفته بودكه اگر  مشكلی از ناحيه كوچي ها نسبت به شما متوجه گردد من پاسخگو بوده وبدینوسیله  مسوليت را به عهده گرفته بود و مردم بي دفاع هم به تعهد ولسوالي و كوچي ها اعتماد كرده بودند .

نهایتا در جريان اين جنگ تحميلي از مردم بهسود (24) نفر کشته و (11) نفر زخمي گرديد (درسال 1387).

 از كوچي هاي مسلح و مهاجم بنا بر نقل مجله حقوق بشر سال ششم – شماره ي پنجم ماه اسد 1387 صفحه 5  - 30 نفر كشته و 42 نفر زخمي گرديد.

اين ادعا را نماينده گان كوچي ها در تاريخ 10/5/87 در قريه "پيشي" مربوط حصه اول بهسود ، همراه كارمندان حقوق بشر كرده اند و لی آنها براي اثبات ادعاي خودش كدام دليلي ارائه نتوانسته اند.